پس از اجتهادات مربوط به سد ذریعه که از خوف فتنه اجازه نمیداد زنان به اماکن عمومی عبادت مثل عیدگاه و مسجد درآیند، با توجه به خطر فتن بیشماری که بر سر راه زنان درآمده است برای نخستین بار از تریبون عیدگاه زاهدان توسط مولوی عبدالحمید بازگشت زنان به عیدگاه مطرح شده است.
البته این امر از جهت بازگشت به ریشهها امری روشنفکرانه محسوب نمیشود و کاملاً سنّتگرایانه است اما از جهت اینکه علمای سنتی با ورود زنان به مسجد مخالف بودند کاملاً بدیع و به مقتضای مدنیت امری عقلائی است.
واقعیت آن است که آبگینه از سنگ میزاید؛ از سنگی که سفت و سخت است؛ از سنگی که آنقدر تراکم مولکولهایش بالاست که آنرا قدرت میدهد، آخر هر وقت تراکم بیشتر شد انباشت انرژی بیشتر میشود و این انرژی اگر درست هدایت نشود، نه تنها آبگینه که بلکه خود سنگ را هم میشکند. سنگ وقتی که فرسایش یافت و مولکولهایش انرژی فوقالعادّهای خود را از دست دادند، آن وقت ماسه میشود؛ ماسهای که هویّت سنگ بودن را از دست نداده است. این سنگ در کوره پخته میشود، آنچنان که آنقدر ریز میشود که امکان بلور شدن را مییابد؛ بلوری که به هر فرم در میآید؛ درست مانند سنگی که حالت خود را تغییر داده است.
راهبردی از دموکراسی خوشایند است که حداقل فساد سیاسی را داشته باشد و اغلب مردم بتوانند مشارکت برابر سیاسی و خودمختاری را به منصهی ظهور برسانند. چنین رهیافتی در غرب و هم در کشورهای در حال توسعه با تلاشهای متعددی چه در حوزه اندیشه و چه عمل توأمان پیش رفته است و به اندازهی زیادی درباره چالشها و حفرههای آن سخن به میان آمده است و البته باب آن همچنان مفتوح است.
- بسم الله الرحمن الرحیم، جناب مولانا از اینکه با اینهمه مشغلهی کاری وقت خودتان را جهت مصاحبه با پایگاه اطلاعرسانی اصلاح، وبسایت رسمی جماعت دعوت و اصلاح ایران در اختیار ما قرار دادید، از شما بسیار سپاسگزارم. ضمن اینکه موفقیت جنابعالی را به عنوان نمایندهای از جامعهی اهل سنت ایران، در امر آزادی گروگانهای اسیر به حضورتان تبریک عرض میکنم، مایلم در ابتدا اگر سخنی با مردم ایران و اهل سنت که با این موفقیت ملّی، کامشان شیرین شده است، دارید بفرمایید.
راه که میروند زمین در زیر پایشان چونان مخمل نرم و سیال گامهایشان را درست سرجایش میگذارد. باد که در اطرافشان میوزد فرحبخش است و بوی باران سرزمینهای دور را به آنها منتقل میکند. شب که میآید همچون پاسبانی شبگرد که مامور امنیت است «وَاللَّیْلِ إِذَا عَسْعَسَ» [تکویر: ۱۷] و بر پرچین شب دست میکشد آنها را به آرامش خواب و راز و نیاز رهنمون است. صبحگاهان در هنگامی که انوار سپیده فرش میشود و خط سیاه و سپید از هم فاصله میگیرد، در زمانی که فرشتگان شام و صبح از هم جدا میشوند.
گاهی ما از سر عادت شکر پروردگار را به جا میآوریم و زبان ما با دلمان هماهنگ نیست... قلبمان گواه بر شکر نیست زیرا برای شاکر بودن قلب احساس قلبی لازم است. روابط لطف و احسان پروردگار با بندگان چنان است که از رابطه مادر و فرزند هم نزدیکتر است. همانطور که مادر برای فرزند دلشوره دارد پروردگار ما برایمان بیتاب است، خدایمان چنان به فکر ماست که ما به فکر مشکل خود نیستم.
وقتی به چهره برخیاشان مینگری چنان درهم رفته است که باهفت من عسل خورده نمیشوند، وقتی که کمی سر به سرشان میگذاری میشنوی که: مزاحم روزه دار نشو، روزه دار است حوصله ندارد، گرسنه است، اخلاصش به هم میریزد.
برای کسانی که سنگسار ثریا را دیدهاند چندین سؤال به ذهن میآید که لازم است بدانها پاسخ داده شود. اما قبل از آن ناگزیر از یک مقدمهام تا ابعاد قضیه روشنتر شود. یکی از مهمترین سورههایی که مربوط به داستان سنگسار است سوره نور است. اصولاً مجازاتها در تمامی ملل و نحل برای برقراری امنیت اجتماعی امری پذیرفته شده است و بعید میدانم که کشوری باشد که اجازه دهد به حریم خانوادهها تجاوز بشود. البته من در مورد شرایطی صحبت میکنم که در یک جامعه قوه قضاییه مستقل داشته باشیم و قضات آن جامعه از دو عنصر درست دانی و درست عمل کردن و به تعبیر اسلامی تقوا و اجرای حدود برخوردار باشند.
مقدمه: متأسفانه اعمال خشونتآمیز به یکی از مؤلفههای زندگی امروز تبدیل شده است و این ناشی از حاکمیت زور در روابط انسانی و کاسته شدن از فرهنگ مدارا و گفتگو است. این تحقیق تلاشی در جهت فهم، علل و راههای پیشگیری از خشونت در روابط انسانی. باشد که جهانی عاری از خشونت و در صلح و ایمنی داشته باشیم. این بحث به صورت درس ارائه شده است و با همان ویرایش آورده میشود.
کپی رایت © 1401 پیام اصلاح . تمام حقوق وب سایت محفوظ است . طراحی و توسعه توسط شرکت برنامه نویسی روپَل